پنجم ماه صفر سالروز شهادت حضرت رقیه(س) است
و حال زمان وصالش به آغوش پدر فرا رسیده تا عمه جانش زینب را تنها بگذارد و گوشه خرابه شام آرام گیرد.


به گزارش مفدا بهشتی- نامش فاطمه بود و لقبش رقیه(بالا رفتن و ترقی) عرب ها برای کودکانشان از بدو تولد لقب تعیین می کنند و از باب احترام و شخصیت دادن به آنها غالباً به همان لقب خطاب قرار می دهند طوری که فرزندانشان با همان صفت رشد می کنند و همان صفت غالب رفتاریشان می شود بعلاوه مردم هم به همان صفت می خوانندشان و فرزند از همان کودکی با شخصیت شناخته و بزرگ می شود.
دخترک صبرش تمام شده بود دیر زمانی بود که بی تابی دوری پدر را می کرد. آه! دختر سه ساله امام حسین(ع) نه تنها تشابه اسمی با مادر بزرگش داشت بلکه در مصائب هم همانند ایشان بسیار کتک خورد. بی وجدان ها دوری پدر برایش بس نبود خیمه ها را آتش زدید راضی نشدید؟! آه! آنجا که مادر بزرگش فاطمه(س) را آنگونه زدند و کاشانه اش به آتش کشیدند شما را گستاخ کرد که به اولادش اینگونه جسارت کنید.
گاهی اوقات حضرت رقیه(س)، با دست های کوچکش سجاده امام حسین(ع) را باز می کرد و او منتظر پدرش می نشست تا بیاید و در آن سجاده نماز بخواند و این دختر از رکوع و سجود پدرش لذت می برد. رقیه(س)، در کربلا هر دفعه سجاده امام حسین(ع) را درهنگام نماز باز می کرد.
از شدت گریه چشم هایش به گود نشسته، طاقتش طاق شده بود. مدام پدر را می خواست نمی توانستند آرامش کنند. صدای گریه مدامش خانم ها را به ناله و شیون وا داشت صدای ناله تا کاخ یزید راه یافت نه! بلکه در گوش زمان پیچید تا به عصر حاضر رسید. به دستور یزید سر امام حسین(ع) را در طبقی جلویش گذاشتند. با همان گریه گفت: «غذا نمی خواهم.» گفتند: «غذا نیست پارچه را بردار همان است که خواستی.»
(حضرت زینب(س) و امام زین العابدین(ع) کتک ها زدند تا توانستند به این دخترک آنچنان ظلم بزرگی انجام دهند.)
پارچه را کنار زد. وای خدای من سر پدرش بود فریاد کشید و گفت: «پدرم چه کسی مرا با این سن کم یتیم کرد؟! بابا چه کسی سر تو را برید؟! بابای مهربانم چه کسی ریشت را به خونت خضاب کرد؟! بابای خوبم چه کسی دندانت را شکست؟! عشقم بابایی چه کسی پیشانیت راسنگ زد؟!
بابایی ببین صورتم همانند مادرت نیلی شده. بابا ببین همه دست و پاهام کبوده. بابایی کمرم شکسته مثل مادرت یک دستم به کمرم مانده.»
آنقدر گفت و گریه کرد تا خاموش شد دیدند دخترک مظلوم جان داده.
هنگام شستن خانم غساله ترسید و پرسید؟ «این کودک مریضی دارد تمام بدنش کبود است.» گفتند بیمار نیست کبودی کتک تازیانه ها است.
شهادت مظلومانه سه ساله امام حسین(ع) تسلیت باد.
نظر