×

اطلاعات "Enter"فشار دادن

  • تاریخ انتشار : 1402/09/25 - 14:12
  • بازدید : 363
  • تعداد بازدید : 342
  • زمان مطالعه : 10 دقیقه
به مناسبت سوم جمادی ثانی سالروز شهادت جانسوز حضرت زهرا(س)

«کسانی که (می ‏خواهند) خداوند و پیامبر او را برنجانند، خداوند در دنیا و آخرت ایشان را لعنت می‏ کند و برایشان عذابی خفت‏بار آماده ساخته است.» ۵۷ احزاب

محب الدین طبری در ص۳۹ ذخایر و ابن حجر مکی در ص۱۰۵ صواعق و دیگر علمای اهل تسنن در کتب معتبرشان آورده اند که رسول اکرم(ص) به دخترش فاطمه(س) فرمودند: «ای فاطمه به درستی که خداوند غضب می کند به غضب تو و راضی می شود به رضای تو»

 

به گزارش مفدا بهشتی_ به نام خداوند بخشنده و مهربان. این وصیّت نامه فاطمه دختر رسول خداست و در حالی وصیّت می کند که شهادت می دهد خدایی جز خدای یگانه نیست و محمّد(ص) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و همانا روز قیامت فرا خواهد رسید و شکّی در آن نیست و خداوند مردگان را از قبر زنده کرده، وارد محشر می فرماید.
ای علی! من فاطمه دختر محمّد هستم. خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری. حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و به هیچ کس اطّلاع نده. تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت، سلام و درود می فرستم.۱

راستی توان یک زن چه اندازه است آن هم خانمی که عزیز کرده خدا و رسولش بوده طوری که خدا برای معرفی اهل کساء به جبرائیل فرمود: «فاطمه است و پدرش فاطمه است و شوهرش و فاطمه است و پسرانش.» و رسول ا...(ص) فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هرکس اورا برنجاند مرا رنجانده و هرکس مرا برنجاند به تحقیق خدا را رنجانیده است.»۲
آیا اینچنین خانمی باید سیلی بخورد و نقش زمین شود؟!
آیا باید پیش چشم کودکانش کاشانه اش شعله ور شود؟!
آیا باید بین در و دیوار فشرده شود و دنده هایش بشکند در حالیکه باردار بود و فرزندش سقط شود؟!
آیا باید دستش تازیانه بخورد؟!
راستی به کدامین گناه؟! مگر نه اینکه از ولایت حضرت علی(ع) دفاع کرد برای هدایت نسل بشریت، چه اینکه اگر ولایت مسلمین طبق وصیت پیامبر(ص) به امام علی(ع) می رسید او که صاحب علم آسمانها و زمین بود تا قیامت، ابناء بشر به دست ایشان و فرزندانش هدایت می شدند.

چهل مرد جنگی برای گرفتن بیعت از امام علی(ع) به در منزل حضرت علی(ع) رفتند حضرت علی(ع) را دست بسته بیرون از خانه اش می بردند حضرت زهرا(س) دستار کمر حضرت علی(ع) را گرفته بود و رها نمی کرد. غنفذ به دستور خلیفه دوم تازیانه به دست خانم زد و دست خانم رها شد در را با لگد هل دادند سپس در را به آتش کشیدند.
حضرت زهرا(س) با کمک فضه و چند خانم دیگر خودشان را به مسجد رساندند و فریاد برآوردند: «پسر عمویم را رها کنید، سوگند به آنکه محمد پدر مرا به حق برانگیخت اگر او را رها نکنید، پیراهن پیامبر را بر روی سر می گذارم و از خداوند متعال فریادرسی می کنم، حضرت صالح نزد خداوند از پدرم گرامی تر نیست و نه ناقه او از من و نه بچه او از دو فرزندانم.»

داخل مسجد حضرت علی(ع) به سلمان فرمودند: «برو به حضرت زهرا(س) بگو نفرین نکند اگر نفرین کند زمین همه را فرو می برد.» و چه به موقع امام علی(ع) سلمان را فرستاد، همین که حضرت زهرا(س) فریاد برآورده بود نفرین می کنم دیوارهای مسجد بالا رفته بود طوری که افراد داخل مسجد بیرون را دیده بودند و بلعکس.
سلمان گوید: «بخدا سوگند دیدم که پایه های دیوارهای مسجد پیامبر(ص) از بن کنده شد. و گفتم: «ای سرور من خداوند تبارک و تعالی پدرت را پیامبر رحمت قرار داد، شما خشم و نقمت مباش.» حضرت برگشت و دیوارها به جای خود بازگشت به گونه ای که گرد و خاک بر پا شد. ۳


«ای اباالحسن! برای من لحظه ای بیش از زندگانی نمانده است و زمان کوچ و خداحافظی فرارسیده است. سخنان مرا بشنو؛ زیرا پس از این صدای فاطمه را هرگز نخواهی شنید. ای اباالحسن! تو را وصیّت می کنم که مرا فراموش نکنی و پس از وفات من همواره مرا زیارت کنی و بر بالینم رو به روی صورت من بنشین و زیاد قرآن بخوان و دعا کن؛ زیرا در چنین لحظه هایی مردگان به انس گرفتن با زندگان نیاز دارند. من تو را به خدا می سپارم و درباره فرزندانم سفارش نیکوکاری دارم. ای پسر عموی پیامبر! خداوند تو را پاداش نیکو دهد! وصیت دیگر من به تو این است که چون مردان به زنان نیاز دارند. پس از من با دختر خواهرم امامه ازدواج کن؛ زیرا او همانند من با فرزندانم مهربان است.۴
وقتی وفات کردم، به هیچ کس اطلاع نده، جز اینکه از زنان به امّ سلمه و امّ ایمن و فضّه، و از مردان به دو فرزندم حسن و حسین(ع) و عبّاس و سلمان و عمّار و مقدار و اباذر و حذیفه خبر ده. ابوبکر و عمر را مطّلع نساز، تو را سوگند می دهم به حق رسول خدا(ص) که ابوبکر و عمر بر جنازه من نماز نخوانند. محمد بن یوسف گنجی شافعی، باب ۹۹ کفایة - ابو محمد عبد الله هم بن مسلم بن فتیبه دینوری، ص۱۴، الامامة و السیاسة و بسیاری دیگر از علمای اهل تسنن در کتابهایشان آورده اند که حضرت زهرا(س) در بستر بیماری به ابی بکر و عمر فرمودند: «خدا و ملائکه را شاهد و گواه می گیرم که شما دو نفر (ابی بکر و عمر) مرا بسخط آوردید و رضایت مرا فراهم ننمودید اگر پیغمبر را ملاقات کنم شکایت شما را خواهم نمود.»

آنگاه حضرت زهرا(س) شروع کردند به گریه کردن. حضرت علی(ع) فرمود: «سرور من، خانم من، چرا گریه می کنی؟» حضرت زهرا(س) نفرمود به خاطر پهلوی شکسته ام، نفرمود به خاطر یتیمی بچه هایم که در کودکی بی مادر می شوند. عرضه داشت: «علی جان، برای غربت و مظلومیت شما گریه می کنم.» سپس افزود دشمن من و رسول خدا را آگاه مکن! (ای علی) تو را وصیت می کنم هیچ یک از آنان که به من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب کردند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند؛ زیرا آنها دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند، اجازه نده که فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بگزارد. وقتی وفات کردم تو غسل و کفن مرا به عهده گیر و بر من نماز بگزار و مرا درون قبر گذاشته، دفنم کن و خاک را بر روی قبر من ریخته، سپس هموار ساز، مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشم ها آرام گرفته و دیده ها به خواب فرو رفته باشند.۵
این بانوی بزرگوار چنان حیا و عفاف را به عنوان یک فضیلت ارزشی و کمال‌گرایانه که مورد خواست و رضایت خداوند است سرلوحه رفتار خویش قرار داده بود که حتی از پیدا بودن حجم بدنش به هنگام تشییع جنازه ناراحت بود، اسماء بنت عمیس به حضرت فاطمه(س) گفت: «در حبشه تابوتی دیده که بدن مرده را می‌پوشانده است.» حضرت از او خواست که برای او نیز چنین تابوتی ساخته شود. در زمان حیات برای حضرت زهرا(س) تابوت ساخته شد.۶

 

حضرت علی(ع) در مسجد بود که حسنین(ع) خبر شهادت حضرت زهرا(س) به امام رساندند امام علی(ع) چنان دگرگون شد که بی حال افتاد، آب به صورتش پاشیدند، وقتی حالش خوب شد، با ندایی جانسوز فرمود: «ای دختر حضرت ختمی‌مرتبت محمد(ص) من‌بعد از تو خود را به که تسلی دهم. هرگاه غم‌ها و مصائب جهان به من رو می‌آورد تو وسیله دلداریم بودی اما بعد از تو چه کسی موجب دلداری و تسلیت من خواهد گردید.» و افزود: «هر اجتماعی از دو دوست، آخر به جدائی منتهی می‌شود و هر مصیبتی که غیر از جدایی و مرگ است اندک است و رفتن فاطمه(س) بعد از حضرت ختمی‌مرتبت پیش من دلیل است بر آن‌که هیچ دوستی باقی نمی‌ماند.»

امیرالمومنین علی(ع) حضرت زهرا(س) را دفن کرد هنگامی‌که ایشان را در لحد نهاد فرمود: «ای فاطمه صدیقه من تو را به کسی تسلیم کردم که از من اولی و شایسته‌تر است. برای تو آنچه مورد رضای الهی است، همان را پسندیدم.» و خطاب به پیامبر(ص) فرمود: «یا رسول‌الله دخترت بر آنچه از ناحیه امت از ظلم و ستم و غصب حق واقع‌شده همه را به شما گزارش می‌دهد، کیفیت حال را از خودش بپرس. چه بسیار غم‌ها که در سینه او روی‌هم نشسته بود که به کسی اظهار نمی‌کرد و به‌زودی همه را به عرض شما خواهد رسانید و خدا از برای او حکم خواهد کرد و او بهترین حکم کنندگان است.»

آری حضرت با اندوه فراوان یاس کبودش را در خاک نهان کرد و چهل قبر در بقیع ساخت. وقتی بزرگان مدینه از جریان رحلت حضرت فاطمه(س) و دفن شبانه ایشان مطلع شدند، گفتند قبور تازه‌ای که در قبرستان بقیع ایجادشده و تشخیص قبر حضرت فاطمه(س) را بر آنان دشوار کرده؛ باید توسط عده‌ای از زنان مسلمان نبش شوند تا با بیرون آوردن جسد فاطمه(س) ما بر آن بدن نماز بخوانیم، این خبر به امیرالمؤمنین رسید حضرت بسیار غضبناک و خشمگین شد و لباس زردی را که در شرایط ناگوار و دشوار می‌پوشید بر تن کرد و شمشیرش ذوالفقار را به دست خویش گرفت و از منزل بیرون آمد و فرمود: «قسم به ذات قهار الهی اگر دست‌به‌یکی از این قبور بزنید و یک سنگ از آن را جابجا نمایید، هرآینه شمشیر در بین شما خواهم نهاد.» عمر و عده‌ای از یارانش به او رسیده گفتند: «ای ابوالحسن چرا این کار را انجام دادی؟ به خدا قسم ما قبرش را نبش می‌کنیم و بر او نماز می‌خوانیم.»
در این هنگام حضرت امیر از جا جست و گریبان عمر را گرفته او را بر زمین کوبید گفت: «ای عمر این‌که دیدی من از حق خود دست برداشتم بدان جهت بود که مردم مرتد نگردند و از دینشان برنگردند (یعنی مصلحت اسلام و وحدت مسلمین را رعایت نمودم) ولی در مورد قبر دختر پیامبر و اراده شومی که نموده‌اید به خدایی که جانم در دست اوست اگر سنگی از آن جابجا شود من زمین را از خون شما سیراب می‌کنم.» ابوبکر با عجزولابه پیش آمد و آن حضرت را به رسول‌الله(ص) سوگند داد که دست از عمر بردارد حضرت امیر هم تقاضای ابوبکر را پذیرفت و عمر را به حال خود رها نمود و مردم هم متفرق و پراکنده گردیدند.


یاس بوی مهربانی می دهد . یاس ما را رو به پاکی می برد
یاس مثل عطر پاک نیّـت است یاس استنشاق معصومیّـت است
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد
حضرت زهرا دلش از یاس بود دانه های اشکش از الماس بود
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه می چکانید اشک حیدر را به چاه
عشق محزون علی یاس است و بس چشم او یک چشمه الماس است و بس
اشک می ریزد علی مانند رود بر تربت پاک آن یاس کبود

شهادت جانسوز ام ابیها حضرت زهرا(س) را خدمت امام زمان(ع) و مسلمانان تسلیت می گوئیم.

 

پی نوشت ها:

  1. کتاب عوالم، ج۱۱، ص۵۱۴
  2. عموم علمای اهل سنت همانند امام احمد در مسند و سلیمان قندوزی در ینابیع المودة
  3. الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۰۸ تا ۱۱۴
  4. علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۸
  5. بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۰۹
  6. ابن‌سعد، ۲۸.۸؛ مغربی، دعائم الاسلام، ۱، ۲۳۲ـ۲۳۳
  • گروه خبری : معاونت,آرشیو اخبار
  • کد خبر : 136420
کلید واژه

نظرات

0 تعداد نظرات

نظر

متن استاتیک شماره 39 موجود نیست