به گزارش مفدا بهشتی- حضرت علی(ع) می فرماید: «شخصا به محضر رسول خدا(ص) شرفیاب شدم و او را با جلال و جبروتی خاص یافتم. چون به نزدش نشستم، حجب و حیا سراسر بدنم را فرا گرفت و زبانم بند آمد، به خدا سوگند قدرت سخن گفتن نداشتم.» مدتی به سکوت گذشت، رسول خدا(ص) با بصیرت و هوشیاری از چهره‌ام دانست که مرا حاجتی است که شرم مانع از بیان آن است. لذا سکوت را شکست و فرمود: «پسر ابوطالب! گویا برای حاجتی نزد من آمده‌ای که از بیان آن خجالت می‌کشی؟ بی‌واهمه خواسته‌ات را بگو.»

سکوت همه وجودم را گرفته بود و نمی‌توانستم یک کلمه بر زبان آورم. انگار کلمه‌ها در گلویم خشکیده بودند. پیامبر(ص) دوباره به من نگریست و سخن گفتن با مرا از سر گرفت و فرمود: «پسر عمو جان! به چه منظوری آمده‌ای؟ حاجتت را بیان کن و مطمئن باش که هرچه بخواهی از تو دریغ نمی‌کنم.»

پیامبر(ص) که چنین دید و از درون امیر مومنان(ع) نیز باخبر بود چنین فرمود: «شاید به قصد خواستگاری از فاطمه آمده‌ای؟ حرف بزن.»

عرض کردم: «آری، اگر این سعادت نصیبم شود.»

بلافاصله جبرئیل بر پیامبر(ص)نازل شد و فرمود:«خداوند به فرشته ها امر فرموده که بهشت را چراغانی کنند و از بهشتیان پذیرایی مخصوص شود و مرا فرستاده که به شما برسانم که خداوند ایندو را برای هم پسندیده است خدای تعالی می فرماید: اگر من علی(ع) را خلق نمی کردم از حضرت آدم به بعد شوهری که شایسته فاطمه باشد در روی زمین نبود.»

در این هنگام رسول اکرم(ص) فرمود: «علی جان! واقعیت این است که پیش از تو مردان دیگری هم به خواستگاری او آمدند و من تقاضای آنان را با دخترم در میان نهاده‌ام. نشان ناخرسندی و عدم موافقت را در صورتش دیده‌ام. اینک تو کمی صبر کن تا من خواستگاری تو را به اطلاع او برسانم و نتیجه را برایت بازگو کنم.»

آنگاه پیامبر(ص) برخاست و درون خانه نزد دختر فرزانه‌اش رفت و تقاضای خواستگار جدید را با آهنگی که خشنودی از آن فهمیده می‌شد بازگو کرد و چنین فرمود: «علی‌بن ابی‌طالب، پسر عمویت و چشم و چراغ بنی‌هاشم، کسی است که فضلیت و مقامش در اسلام بر ما روشن است و من از پروردگار خواسته بودم که تو را به عقد بهترین آفریده خود درآورد. اکنون او به خواستگاری تو آمده، نظرت چیست؟ آیا پسر عم خود را به شوهری خویش می‌پذیری؟»

چهره عفیف‌ترین دختر عالم گلگون شد و از خجالت سر به زیر انداخت و چیزی نگفت اما مانند دفعات پیشین، دیگر چهره خود را برنگرداند، رسول خدا(ص) که نشان رضایت را در نیمرخ چهره او دید دیگر چیزی نگفت و از جای خود برخاست و با آهنگی که حاکی از خوشحالی و رضایت درونی‌اش بود فرمود: «الله اکبر! سکوتش علامت رضای اوست.» سپس فرمود: «تو را به کسی به زنی می دهم که از همه نیکو خوی تر، و در مسلمانی پیشقدم تر است.»

مرحبا، چه مبارک همسری که همچون مروارید درون صدفِ خانه خدا متولد شده، نامش مشتق از نام اعلای خداوند است. او همانند فاطمه(س) عاشق اسلام و رسول الله(ص) است و همچون حضرت رسول(ص) و حضرت زهرا(س) صاحب علم اول و آخر دنیا است. اولین بار چشم به روی پیامبر(ص) باز کرد و هنوز پیامبر(ص) مبعوث نشده آیاتی چند از قرآن خواند و شهادت بر وحدانیت خدا و نبوت پیامبر(ص) داد و همچنان با چشم باز مدافع پیامبر(ص) و اسلام بود تا زمانیکه در محراب عبادت به خون نشست.

 

پیامبر(ص) به حضرت علی(ع) فرمود: «یا علی(ع) اگر تو نبودی فاطمه(س) در روی زمین هم کفوی نداشت.» و افزود: «آیا چیزی داری؟» حضرت علی(ع) فرمود: «یک زره، یک شمشیر، یک شتر» پیامبر(ص) فرمود: «زره را بفروش»

 

پیامبر(ص) پول زره را سه قسمت کرد یک قسمت را برای خرید جهیزیه به سه نفر از اصحاب داد.

سهمی دیگر را به همسرش داد که برای دخترش لباس عروسی و عطریات خریداری شود

قسمی دیگر را برای ولیمه عروسی گذاشت.

بعد به علی(ع) فرمود: «مردم را در مسجد جمع کن تا من ازدواج شما را به اطلاعشان برسانم.»

پیامبر(ص) روی منبر رفت و فرمود: «جبرئیل به من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که مراسم عقد در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داد در زمین نیز مراسم را انجام دهم و شما را بر آن گواه بگیرم.»

پس از خواندن صیغه عقد و تعیین 500 درهم مهریه، دست علی(ع) را در دست فاطمه(س) قرار داده و فرمود: «علی(ع) جان خداوند دختر پیامبر(ص) را بر تو مبارک سازد. علی(ع) جان این فاطمه(س) است و امانت من نزد توست! فاطمه شایسته ترین همسر برای توست.»

آنگاه فرمود: «ای فاطمه(س) علی(ع) شایسته ترین شوهر است.»

سپس دست های مبارکش را به سوی آسمان گشود و فرمود: «خداوندا اینان محبوبترین مردم نزد من می باشند پس آنان را دوست بدار و خیر و برکت به ذریه آن ها عطا کن. انان را از هر آسیبی حافظ باش، من آها و نسلشان را از شیطان فریبکار به تو می سپارم.»

دوری از دخترش برای سخت بود. آخر تنها فرزندش بود و عزیز کرده خدا و رسولش بارها فرموده بود «هرکس فاطمه(س) را بیازارد مرا آزرده و هرکس مرا آزرده باشد خدا را آزرده است.»

بالاخره پس از 10 ماه عقد اکنون پیامبر(ص) اجازه فرمود نور چشمش به خانه بخت برود.

به حضرت علی(ع) فرمود: «به مسجد برو و هر کس را دوست داری برای ولیمه عروسی دعوت کن.»

حضرت علی(ع) می فرماید: «مسجد مملو از جمعیت بود نخواستم فرقی بین‌شان قائل شوم لذا همه را دعوت کردم بیم آن داشتم که غذا کم بیاید ولی رسول الله(ص) خودشان غذا را کشیدند و الحمدلله به همه رسید.»

 

توصیه ها و ملاک ازدواج در قرآن:

1. همسران از نظر بُعد مذهبی، هم فکر و هم عقیده باشند. ایمان داشته و عمل صالح انجام دهند. تقوا داشته و از گناه پرهیز کنند.
2. در پاکدامنی هم سنخ باشند. «زن های پلید برای مردهای پلید و مردهای پلید برای زن های پلید و زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاکند.» همسرانی مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، اطاعت کننده ی فرمان خدا

 

ملاک های انتخاب همسر از نظر ائمه:

تناسب عقل و هوش

برای انتخاب همسر باید به صفات و خلق و خوهای پسندیده او توجه نمود.

پیامبر(ص) فرمود: «کسی که (فقط) به خاطر زیبایی زنی با او ازدواج کند، در او امور ناخوشایند خواهد دید.»

با خانواده هایی شریف و اصیل وصلت نمایند و از ازدواج با خانواده های پست و فرومایه جدا اجتناب نمایند.

انتخاب فردی که از هر نظر با خود فرد تناسب داشته باشد، بسیار مهم است و باعث توافق بیشتر در زندگی می شود.(هم کفو بودن از همه نظر)

رسول خدا(ص) فرمودند: «مرد مؤمن، کفو و همتای زن مؤمن است؛ و مرد مسلمان، همتای زن مسلمان»1

 

تمام جهاز دختری که مادرش ثروتمندترین زن عرب بود و روزی کاروان های تجاری اش از شام تا یمن در حرکت بودند و او تمام این ثروت را در راه اسلام نثار کرد، و پدرش پیامبر خدا بود و فرمانروای مدینة النبی. عبارت بود از :

یک پیراهن به قیمت هفت درهم

روبنده ای به قیمت چهار درهم، شاید منظور از «خمار» روسری، مقنعه یا چادر باشد.

یک قطیفه ی مشکی خیبری

تختی که وسط آن را با لیف خرما بافته بودند.

دو عدد تشک با روکشی از کتان مصری که یکی از آنها با لیف خرما و دیگری با پشم گوسفند پر شده بود.

چهار بالش- یا متکا، یا پشتی- با رویه ای از پوست حیوانات طائف که درون آنها از علف

پرده ای از جنس پشم

حصیری بافت یمن

یک آسیای دستی

طشت مسی

مشک آبی از جنس پوست

ظرف مخصوص شیر- که از جنس چوب می تراشیدند.

ظرفی برای آبخوری

آفتابه ای قیراندود

سبویی سبز رنگ- که در آن روغن، آرد یا چیزهایی دیگر نگهداری می کردند.

دو کوزه ی کوچک سفالی

یاران پیامبر(ص) وسایل خریداری شده را بر آن حضرت عرضه کردند و پیامبر(ص)، در حالی که اثاث خانه دختر خود را زیر ورو می کرد، فرمود: «خداوندا، زندگی را بر گروهی که بیشتر ظروف آنها را سفال تشکیل می دهد مبارک گردان.»2

 

زندگی مشترک علی(ع) و فاطمه زهرا(س) در خانه ای ساده اما پر از نور و مهر آغاز شد. یاد خدا چلچراغ خانه آنها بود و غیر از رضایت حضرت حق خواسته دیگری آنها را به خود مشغول نکرد. زهرا(س) رازدار علی(ع) بود و علی(ع) پناهگاه فاطمه(س).

حضرت علی(ع) فرمود: «هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده خاطر نساخت. در هیچ امری، قدمی برخلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به چهره اش نگاه می کردم، تمام غصه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم.»

عاشق شوید شبیه علی(ع) مثل فاطمه(س)

 

دو دریا را [به گونه‏ ای] روان کرد [که] با هم برخورد کنند (۱۹) میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند (۲۰) پس کدام یک از نعمت های پروردگارتان را منکرید (۲۱) از هر دو [دریا] مروارید و مرجان برآید (۲۲) پس کدام یک از نعمت های پروردگارتان را منکرید (۲۳) سوره الرحمن

بعضی از مفسران، آن را به دو دریای وجودی علوی و فاطمی تأویل برده اند و از امتزاج این دو دریای بیکران که به واسطة شدّت محبّت و رحمت، هرگز یکدیگر را نمی آزارند و کمترین ستم و ظلمی در حق هم روا نمی دارند، لؤلؤ و مرجانِ وجود نازنین «حسنین» به وجود می آید.

به هر حال این آیه، از آیاتی است که دلالت بر فضیلت فوق‌العاده و جلالت شأن برای علی(ع) و همسرش و فرزندانش حسن و حسین(ع) می‌کند; چرا که علی(ع) و فاطمه(س) را تشبیه به دو اقیانوس عظیم کرده، اقیانوسی که نشانه عظمت خداوند و منبع برکات و مبدأ علوم و دانش‌های بسیار و نشانه بارز اخلاق کریمه و جود و سخاوت پاکی و عصمت است و فرزندانشان را به جواهرات گرانبها و بی‌مانندی تشبیه می‌کند که در دل اقیانوس پرورش یافته.

پیوند دو دریای نور مبارک باد.

 

پی نوشت ها :

1. وسائل الشیعه، ج14، ص44
2. بحار الانوار، ج 43، ص 94; کشف الغمة، ج 1، ص 359)
3. در شمال کشور دانمارک در شهر توریستی اسکاگن جایی که دریای شمال و دریای بالتیک به هم می رسند اما با هم ادغام نمی شوند.

 

انتهای خبر

کد خبرنگار: 110217